دررفتگی لگن به وضعیتی گفته میشود که در آن سر استخوان ران از محفظه مفصل ران خارج شده و به سمت عقب یا جلو حرکت میکند. این آسیب معمولاً ناشی از ضربه شدیدی میباشد، مانند سقوط یا تصادف در حین رانندگی. خود آسیب بسیار دردناک است و برای درمان آن، نیاز به بازگرداندن استخوان به جای خود به صورت دستی است. بهبودی پس از دررفتگی لگن با این روش معمولاً مدت چند ماه طول میکشد، اما در بیشتر موارد، نتیجه درمان بسیار خوب است.
فهرست مطالب
دررفتگی لگن چیست؟
دررفتگی به معنای جدا شدن کامل اجزاء یک مفصل از یکدیگر است. یک مفصل طبیعی شامل دو یا چند استخوان است که به واسطه شکل استخوانها، رباطها (نوارهای بافتی محکمی که استخوانها را به یکدیگر متصل میکنند) و عضلات اطراف، به صورت یک مجموعه واحد در کنار هم قرار گرفتهاند. هر مفصل میزان پایداری متفاوتی دارد، به این معنی که در مفاصلی که پایداری بیشتری دارند، امکان جدا شدن استخوانها از یکدیگر کمتر است. وقوع دررفتگی به عنوان حالتی که در آن استخوانها به طور کامل از یکدیگر جدا میشوند، شناخته میشود. همچنین، مفهوم «نیمه دررفتگی» بیانگر حالتی است که در آن استخوانها به طرز جزئی از هم جدا میشوند. دررفتگی میتواند در هر مفصلی رخ دهد، اگرچه برخی از استخوانها مستعد دررفتگی بیشتری نسبت به سایر استخوانها هستند.
آناتومی لگن چگونه است؟
مفصل لگن ما از نوع گوی و کاسهای بوده و یکی از پایدارترین مفاصل ما است، که البته این کاملاً منطقی است چراکه ما با تکیه برروی این مفصل راه میرویم، به جهاتهای مختلفی حرکت میکنیم و اغلب به طور ناگهانی جهتمان را تغییر میدهیم. انجام این کارها با وجود یک مفصل ناپایدارتر امکانپذیر نمیشد. پس، بخت با ما یار بوده که همزمان با تکامل و تبدیل شدنمان به موجوداتی راست قامت با قابلیت راه رفتن روی دوپا، مفصل لگن ما هم به تدریج پایدار شد.
پایداری مفصل لگن حاصل چندین ویژگی منحصربفرد آن است. که مهمترین آنها این است که، سر استخوان فمور (گوی) در عمق حفره استابولوم (کاسه) قرار گرفته است. دلیل دیگر این پایداری وجود رباطهای بسیار محکمی است که استخوانهای این مفصل را به یکدیگر متصل میکنند. به علاوه، ما در امتداد لبهی استابولوم یک بافت غضروفی نرم و ضخیم به نام لابروم هم داریم. این غضروف نه تنها به استحکام اتصال بسیاری از رباطهای لگن کمک میکند بلکه باعث آببندی مفصل لگن و در نتیجه پایداری بیشتر آن هم میشود. نهایتاً اینکه، ما عضلات بسیار بزرگ و نیرومندی در اطراف مفصل لگن داریم که باعث پایداری دینامیک مفصل لگن ما در حین استفاده از آن میشوند.
دررفتگی لگن چطور اتفاق میافتد؟
دررفتگی زانو دو نوع اصلی دارد. نوع نادرتر دررفتگی قدامی است. دررفتگی قدامی حالتی است که در آن سر استخوان فمور از جای خود خارج شده و در جلوی حفره استابولوم قرار میگیرد. اما، در دررفتگی خلفی، که بسیار شایعتر از نوع قدامی آن است، سر فمور در پشت استابولوم مینشیند.
نوع دررفتگی بر اساس جهت نیروی وارده به ناحیه ران و وضعیت قرارگیری مفصل لگن در زمان بروز آسیب تعیین میشود. شایعترین دلیل بروز آسیبدیدگی منجر به دررفتگی لگن، وارد شدن ضربه شدید به ناحیه ران یا مفصل لگن سرنشین یک خودرو در حین تصادف است. دیگر دلیل شایع این آسیب هم سقوط از ارتفاع و آسیبهای ورزشی است.
اکثر دررفتگیها در حالت فلکشن مفصل لگن تا حدود 90 درجه به همراه وضعیتی که به آن اداکشن گفته میشود (و در آن پا نزدیک به خط وسط بدن قرار میگیرد) اتفاق میافتند. در این حالت، نیرویی مستقیماً از زانو و همچنین ران به طرف مفصل لگن وارد میشود. این مکانیزم شایعی است که معمولاً زمانی اتفاق میافتد که زانوی سرنشین یک خودرو در حین تصادف به شدت به داشبورد برخورد میکند. این مکانیزم در بین ورزشکارانی که با شدت روی زانویشان فرود میآیند هم خیلی زیاد دیده میشود.
چرا دررفتگی لگن اینقدر مشکلزا است؟
از آنجا که مفصل لگن ذاتاً پایدار است، برای فائق آمدن بر ساختارهای پایدار کننده آن و نهایتاً دررفتگی لگن به نیروی قابل توجهی نیاز است. در نتیجه، اغلب همراه با دررفتگی لگن آسیبهای دیگری هم بروز میکند. برای مثال، اشخاصی که دچار دررفتگی لگن میشوند در کنار آن زانویشان هم آسیب میبیند. همچنین شکستگیهای استخوان ران هم یکی از آسیبهایی هستند که عموماً به همراه دررفتگی لگن رخ میدهند.
به علاوه، اغلب خود مفصل لگن دچار آسیبهای دیگری هم میشود. شکستگیهای استابولوم یکی از موارد شایع این آسیبها است. گاهی اوقات این شکستگیها میتوانند آنقدر بزرگ باشند که تنها راه حفظ پایداری مفصل، محکم کردن قطعه شسکته شده در جای خود با استفاده از جراحی است. در برخی موارد هم این شکستگی کوچک هستند. که در این چنین حالتی آسیب باعث میشود قطعات کوچکی از استخوان و غضروف در مفصل شناور شوند. وجود این قطعات آزاد نگران کننده است چراکه آنها میتوانند به تدریج باعث تخریب سطوح غضروفی مفصل شوند (درست مثل ماسه در یک پیستون).
آسیبهای اضافی که در زمان بروز آسیبدیدگی مستقیماً به غضروف و لابروم وارد میشوند هم مشکلات شایعی هستند. همچنین عصبهای اطراف هم ممکن است دچار آسیب شوند. چنین آسیبهایی در 15% از موارد دیده میشوند. البته، آسیبهای عصبی اغلب موقتی بوده و خودبهخود رفع میشوند. با این حال، در برخی موارد این آسیبها دائمی بوده و میتوانند باعث از دست رفتن بخش زیادی از عملکرد و حس در ساق و مچ پا شوند.
نهایتاً اینکه، هم آسیبدیدگی و هم درمان آن میتوانند باعث قطع شدن جریان خون به سر استخوان فمور، و متعاقباً بروز شایعترین عارضه ناشی از دررفتگی لگن یعنی استئونکروز سر فمور (استئو= استخوان، نکروز= مرگ) شوند.
دررفتگی لگن چه علائمی دارد؟
دررفتگی لگن نیازمند نیروی بسیار زیاد است و اغلب با آسیبهای دیگر همراه میشود. بنابراین، دررفتگی لگن با درد شدید همراه است. همچنین، شکل پا به طور قابل مشاهدهای تغییر خواهد کرد و تصحیح آن به راحتی امکانپذیر نیست. در دررفتگی خلفی، پا در منطقه مفصل لگن خم میشود و به سمت داخل پیچیده میشود. در دررفتگی قدامی، پا به سمت بیرون خم میشود. شخصی که لگنش دررفته است نمیتواند وزن بدن خود را بر روی پاهای خود تحمل کند و نمیتواند سرپا بایستد. در واقع، حتی انجام حرکات روزمره بسیار دردناک است و شخص تنها قادر است به صورت محدودی حرکت کند. در نهایت، اگر آسیب عصبی نیز وجود داشته باشد، ممکن است عملکرد مچ پا و مفصل مچ پا کاهش یابد و حس در بخشهایی از ساق و مچ پا از بین برود.دررفتگی لگن نیازمند نیروی بسیار زیاد است و اغلب با آسیبهای دیگر همراه میشود. بنابراین، دررفتگی لگن با درد شدید همراه است. همچنین، شکل پا به طور قابل مشاهدهای تغییر خواهد کرد و تصحیح آن به راحتی امکانپذیر نیست. در دررفتگی خلفی، پا در منطقه مفصل لگن خم میشود و به سمت داخل پیچیده میشود. در دررفتگی قدامی، پا به سمت بیرون خم میشود. شخصی که لگنش دررفته است نمیتواند وزن بدن خود را بر روی پاهای خود تحمل کند و نمیتواند سرپا بایستد. در واقع، حتی انجام حرکات روزمره بسیار دردناک است و شخص تنها قادر است به صورت محدودی حرکت کند. در نهایت، اگر آسیب عصبی نیز وجود داشته باشد، ممکن است عملکرد مچ پا و مفصل مچ پا کاهش یابد و حس در بخشهایی از ساق و مچ پا از بین برود.
تشخیص
درمانی که در همان ابتدا ارائه میشود به تشخیص اولیه پزشک بستگی دارد. البته، تأیید تشخیص دررفتگی و جزئیات آن هم بسیار مهم است. چراکه، برای مثال، ممکن است در محل دررفتگی شکستگیهای پروگزیمال فمور هم وجود داشته باشد که میتوانند مانع از جاانداختن لگن به روش معمول آن (یعنی کشیدن لگن) شوند. اغلب میتوان تشخیص را با عکسهای ساده رادیولوژی انجام داد. البته گاهی اوقات، یک سیتیاسکن از لگن میتواند، به ارزیابی شکستگیهایی که در آنها استخوانها جابجا نشده و در نتیجه در عکسهای رادیولوژی به راحتی قابل تشخیص نیستند، و همچنین شناسایی قطعات آزاد استخوان و غضروف در مفصل، کمک کند.
درمان دررفتگی لگن
گزینهای که پزشک برای درمان انتخاب میکند به این که کدام مفصل شما دررفته است و همچنین شدت دررفتگی بستگی دارد. اولین گزینه برای تمام دررفتگیها استفاده از مجموعه روشهای رایس (استراحت، گذاشتن یخ، فشردهسازی و بالا نگهداشتن) است. گاهی اوقات، مفصل دررفته بعد از استفاده از این روش درمان خودبهخود به سر جایش برمیگردد.
اگر مفصل خودبهخود به حالی طبیعیاش برنگردد، پزشک از یکی از درمانهای زیر استفاده خواهد کرد:
- دستکاری یا جاانداختن
- بیحرکتسازی
- تجویز دارو
- توانبخشی
جاانداختن لگن
بعد از تأیید تشخیص، میبایست سر استخوان فمور سریعاً به جای خودش برگردانده شود. تقریباً همیشه برای انجام این کار به بیحسی نیاز است. هرچه سر فمور به مدت طولانی در خارج از مفصل بماند، جریان خون ورودی به آن بیشتر دچار اختلال شده و در نتیجه احتمال بروز استئونکروز سر فمور هم افزایش پیدا میکند.
بعد از جاانداختن مفصل، میبایست پایداری آن ارزیابی شود. در مواردی که شکستگی استابولوم باعث ناپایداری دائمی مفصل میشود، میبایست شکستگی ترمیم شود تا مفصل پایداری خود را دوباره به دست بیاورد. در صورت مشاهده قطعات آزاد، میبایست آنها را با استفاده از جراحی باز یا آرتروسکوپیکِ کمتهاجمی خارج کرد.
آتل (اسپلینت) و بریس
ممکن است در واحد اورژانس به شما یک آتل داده شود چراکه برای هر کسی بریس نصب نمیشود و در نهایت این پزشک یا فیزیوتراپیست است تصمیم خواهد گرفت که به هر یک از این ابزارها نیاز دارید یا خیر. اگر به شما آتل داده شد، آن را فقط موقع خواب باید بپوشید، چراکه هدف آن این است که لگن شما بیشتر از 90 درجه خم نشود. همچنین میبایست بین زانوهایتان یک بالش بگذارید تا در حین خواب یک پایتان را روی پای دیگر نیندازید. بریس میبایست توسط یکی از اعضا خانواده یا مراقبتان نصب شود. دلیل این امر این است که اگر خودتان بخواهید بریس را بپوشید برای این کار باید در ناحیه لگن بیش از 90 درجه خم شوید که این میتواند باعث شود که دوباره لگنتان دربرود. همچنین، در طول روز از کسی بخواهید که بریس را از تنتان خارج کند چراکه وجود آن راه رفتن و کلاً حرکت کردن را برایتان سخت خواهد کرد. تا زمانی که دوباره به پزشک مراجعه کنید (معمولاً 10 روز) میبایست از بالش و بریس استفاده کنید؛ در آن موقع او تصمیم میگیرد که آیا باید به استفاده از آنها ادامه بدهید یا خیر.
دارو
قاعدتاً بعد از جاافتادن مفصل میبایست بخش اعظم دردتان از بین برود. البته، در صورتی که هنوز هم احساس درد دارید، پزشک برایتان مسکن یا داروهای ریلکس کننده عضلات تجویز میکند.
توانبخشی
بعد از دررفتگی لگن و جاانداختن آن و انجام هر درمان دیگری میبایست ناحیه لگن و پاهای بیمار و کلاً تمامی نواحی درگیر بدن او تحت توانبخشی گستردهای قرار بگیرند. در مورد اینکه چه موقع میتوان شروع به قرار دادن وزن بدن بروی لگن کرد بحثهای بسیاری وجود دارد، چراکه هیچگونه اطلاعاتی در مورد خوب یا بد بودن شروع زودهنگام یا دیرهنگام قرار دادن وزن بدن بروی لگن (بعد از درمان دررفتگی آن) وجود ندارد. به هر حال، توانبخشی میبایست به آرامی و با صرف زمان کافی انجام شود. به علاوه، فیزیوتراپیست، شما را در انجام تمرینات توانبخشی هدایت خواهد کرد.
جراحی
اگر دررفتگی باعث آسیب به عصبها یا رگهای خونی شده یا پزشک نتواند استخوانهای مفصل را به حال طبیعی خود بازگرداند، در این صورت به جراحی نیاز خواهد بود. همچنین برای کسانی که یک مفصلشان، مثل مفصل شانه، مکرراً درمیرود هم انجام جراحی ضروری است. برای جلوگیری از دررفتگی مجدد، ممکن است نیاز باشد که مفصل بازسازی شده و هرگونه ساختار آسیب دیدهای ترمیم شود. گاهی اوقات، باید مفصل تعویض شود.
چه نتایجی را میتوان انتظار داشت؟
وقتی دررفتگی لگن با مقدار کمی یا بدون شکستگی همراه است، امکان ترمیم آن به سرعت وجود دارد و مفصل پس از درمان پایدار میشود، به طوری که نیازی به جراحی مجدد نخواهد بود و تقریباً در نیمی از موارد، نتیجه درمان موفق خواهد بود. با این حال، این نوع موارد به صورت روزافزون رخ نمیدهند. زیرا، همانطور که پیشتر گفته شد، در حالت دررفتگی لگن، اغلب آسیبهای اضافی به غضروف مفصل و آسیبهای استخوانی ناپایدار کننده نیز همراه است. گاهی اوقات، این وضعیت باعث میشود که مفصل لگن در مدت طولانی یا حتی کوتاه مدت به آرتروز (تغییر شکل دردناک مفصل به علت تخریب غضروف) دچار شود. در واقع، احتمال ابتلا به آرتروز دردناک لگن بعد از دررفتگی لگن نسبتاً زیاد است و در تقریباً 25% از موارد رخ میدهد. همچنین، مسأله نگرانکنندهتر آسیبدیدگی عروقی است که خون را به استخوان سر فمور تأمین میکند، که منجر به استئونکروز (مرگ استخوان سر فمور) میشود. همانطور که پیشتر گفته شد، در این حالت، استخوان سر فمور به طور کامل خراب میشود و این مشکل معمولاً باعث نشست و کُلپس مفصل میشود و در بیشتر موارد تخریب غضروف پوششی مفصل را نیز ایجاد میکند. به طور کلی، این مشکلات در نهایت منجر به تغییر شکل دردناک استخوان سر فمور میشوند.
باید توجه داشت که هر یک از این عوارض (آرتروز یا استئونکروز) میتواند تأثیرات بسیار آسیبزا در زندگی فرد داشته باشد و همچنین احتمال وقوع هر یک از آنها بعد از دررفتگی لگن بسیار بالا است. هر دوی این مشکلات میتوانند به سرعت یا در طول سالهای پس از آسیبدیدگی رخ دهند. به هر حال، در تمام موارد، آنها منجر به درد شدید و محدودیت فعالیت (حتی برای راه رفتن ساده) میشوند. اغلب، برای تسکین این علائم، نیاز به جایگزینی کامل مفصل لگن وجود دارد. به همین دلیل، وقوع هر یک از این عوارض در یک ورزشکار به احتمال زیاد به معنی پایان دوران ورزش حرفهای او خواهد بود.